مدح و مناجات با امام سجاد علیه السلام
در سجدههای خویش اگر چشم تر کنی سجـادههای هـستی را شعـله ور کنی بیشک ستون هفت فلک میشود اگر دستی از آستـیـن نـیـایش به در کـنی داود، طفـل مکـتب آوای سبز توست تا در صدای مرثیه خوانش اثـر کنی آنقدر خطبه خطبه، دعا در دعا شوی آنقدر خون بباری و قرآن به سر کنی تا خشت خشتِ ظلم و ستم را هر آینه در کاخهای معـرکه زیر و زبر کنی سجاده را که پیـرهـن عـصمتـت شده پرچم برای قصۀ این خیر و شر کنی یعنی به رغـم نـعـرۀ مـسـتـانـۀ سـتـم گوش زمانه را ز" مناجات " کر کنی باید که روزگار بترسد ز کفر خویش او را از آه نیـمه شبت بر حـذر کـنی ای وای بر زمـانۀ " لبـیک ناشناس" "سجاد" اگر تو باشی و نفرین اگر کنی |